فهرست محتوای مقاله
- کنترل خشم و عصبانیت
- روشهای کنترل خشم
- ۱. تکنیک واکنش تأخیری در کنترل خشم
- ۲. هنگام بروز خشم به دیگران توهین نکنید
- ۳. عبارتهای آرام بخش در کنترل خشم
- ۴. یادآوری خوبیهای طرف مقابل
- ۵. از خودمان دو سوال را بپرسیم
- ۶. در هنگام بروز مشکل با خودمان فکر کنیم که آیا امروز، آخرین روز زندگی ماست؟
- ۷. تکنیک عدم همسانی
- ۸. تکنیک بسیار مهمی که گاهی اوقات آنرا فراموش میکنیم، به خدا فکر کردن!!!
کنترل خشم و عصبانیت
ما از خیلی اشخاص خوشمان میآید چرا که به موفقیتهایی دست پیدا کردهاند و آنها را انسانهای موفقی میدانیم، مانند افرادی که در کنترل خشم خود موفق عمل میکنند و همیشه در آنها لذتی برتر از زندگی را میبینیم.
ویژگیهای این افراد محصور در بعد جسمی آنها نیست؛ یعنی اینطور نیست که فقط جسم قوی داشته باشند، بلکه انسان، میتواند در ابعاد مختلفی دارای ویژگیهای قابل توجهی باشد.
صفات انسانی رمز به یاد ماندن در ذهن افراد پس از مرگ
چه افرادی در ذهن ما میمانند و حتی بعد از مرگشان آنها را یاد میکنیم؟ و یا، چه ویژگیهایی از افراد باعث میشود که حتی بعد از مرگشان آنها را یاد کنیم؟
اشخاصی که ویژگیها و صفات انسانی بیشتری داشته باشند، به همان میزان، بیشتر در دل آدم میمانند.
مثلا با فردی تعامل داشتهایم که انسان خیلی شکیبا و صبوری بوده و نسبت به ما خیلی احترام داشته؛ آن فرد در ذهن ما میماند و اگر در آینده، آن فرد از ما دور شود و یا بمیرد، شما برای آن فرد ناراحت میشوید، چرا که آن صفت مهربانی که در او بوده، در دل شما زیبایی و قشنگی خاصی را ایجاد میکرد که بعد از رفتنش دیگر آن زیبایی و قشنگی خاص از بین رفته و جای خالی آن باعث میشود که ناراحت شویم.
یا مثلا فردی که بسیار بخشنده است و در مواقع نیاز با احترام به کمک ما میآید، حتی بعد از مرگ این شخص، باز هم شما به یاد او هستید، و میگویید چقدر انسان شریفی بود…، ویژگیهای او در جسمش خلاصه نمیشد، روح بزرگی داشت و به قولی روح انسانتری داشت.[irp]
هرچه انسانها روح انسانی تری داشته باشند، خوشمزهتر و خوردنیتر هستند!
اگر میخواهیم در یاد افرادی که با آنها تعامل داریم، بمانیم، یکی از صفاتی که باید داشتهباشیم، صفت صبوری و کنترل خشم است.
کسی را تصور کنید که جواب بیاحترامی و عصبانیت شما را با احترام و شکیبایی داده؛ در نتیجه، آن فرد در نگاه شما فرد زیبا و قشنگی میشود، حتی اگر شما در آن لحظه به این نکته توجهی نکنید، بعدا که با خودتان خلوت میکنید، با خود میگویید: ای کاش این رفتار زشت را با او نداشتم، حق آن فرد این نبود، ای کاش بهتر برخورد میکردم و احترامش را نگه میداشتم.
خلاصه اینکه، ممکن است وقتی که کار خوب و زیبایی انجام میدهید، و یا رفتار شایستهای دارید، افراد دیگر متوجه شما و کار زیبایتان نشوند، اما وقتی که در خلوت خودشان به آن فکر میکنند، به قشنگی و درستی کار شما پی میبرند.
پس، صبوری و کنترل خشم ، یکی از عواملی است که باعث میشود در ذهن افراد، جاودانه شوید و یکی از ویژگیهایی است که شما را به انسانتر شدن، نزدیکتر میکند.
چرا خداوند خشم را در وجود ما قرار داد؟
یکی از راههایی که ما میتوانیم به انسانتر شدن نزدیکتر شویم، این است که در مقابل رفتار ناشایست دیگران، صبور باشیم و از تکنیکهای کنترل خشم استفاده کنیم،
حالا اگر خشمی نباشد که ما آن را کنترل کنیم و در مقابل آن صبر بورزیم، چطور میتوانستیم روح خود را رشد دهیم؟
بنابراین، اگر چیزهایی مثل خشم، در وجود ما نباشند، نمیتوانیم به یک انسان مهربان و صبور تبدیل شویم.
ما برای رشد جسمی خود به باشگاه میرویم و وزنههای مختلفی را بلند میکنیم تا از این طریق به رشد جسمی برسیم؛ به همین ترتیب، جهان هستی هم مثل باشگاهی است که در آن وزنههایی برای رشد روحی ما وجود دارد، وزنههایی که ما میتوانیم به کمک آنها روح خودمان را رشد دهیم و آن وزنه ها، همین کنترل خشم و عصبانیت ها هستند.
پس اصل خشم بد نیست؛ بلکه کنترل خشم است که ما را به رشد روحی میرساند.
داستان:
خانوادهای سر میز صبحانه نشستهاند و در بین صبحانه، فرزند خانواده، به اشتباه ، فنجان چای را روی میز میریزد. پدر خانواده، از این کار عصبانی میشود و سر کودک فریاد میکشد، هم اعصاب پدر خرد میشود و هم اعصاب فرزندش، همین طور با مادر هم جرّوبحث میکند که مثلا چرا فنجان چای را اینجا گذاشته است.
حالا فرض کنید که پدر میخواهد فرزندش را به مدرسه برساند و چون عصبانی است، با سرعت زیاد رانندگی میکند و پلیس هم اورا جریمه میکند و بر عصبانیتش اضافه میگردد.
خلاصه، کودک با عصبانیت و ناراحتی به مدرسه میرود و چون عصبانی است، با همکلاسیهایش هم با عصبانیت رفتار میکند.
از طرفی پدر هم که به سر کار میرود و متوجه میشود که کیف کارش را بدلیل عصبانیتش فراموش کرده، به همین ترتیب، با مشتریها هم بدرفتاری میکند و اعصاب آنها را هم خراب میکند.
این عصبانیت و بدرفتاری به صورت سلسله وار از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود.
همسرش از او ناراحت است، دخترش با او صحبت نمیکند و… یکروز خود را خراب میکند.
خب؛ شما بگویید مقصر چه کسی بود؟
آیا اگر با کنترل خشم خود، میگفت: دختر خوبم اشکالی ندارد، باعث نمیشد:
الف) خود او و دیگران انرژی مثبت دریافت کنند، و در کار دیگر آن روز مشکل نخورد؟
ب) دیگران از او الگو بگیرند، که سبب رشد خود و دیگران هم میشد؟
ج) خاطره خوبی از خود برای دیگران به یادگار بگذارد؟
زندگی پر از ناراحتیها، دلخوریها و غمهاست شاید نتوان جلوی ورود اینها را گرفت، ولی میتوان آنها را کنترل کرد، نمونه بارز این حرف، کنترل خشم ما در مواقع حساس است که فواید آن بر کسی پوشیده نیست.[irp]
روشهای کنترل خشم
تکنیکهایی که در این مقاله بیان میشود، میتواند شما را به آسانی به قدرتی برساند که کنترل خشم را به خوبی در زندگی خود اجرا کنید.
۱. تکنیک واکنش تأخیری در کنترل خشم
یعنی زمانی که احساس کردید، قرار است خشم خود را بروز دهید، یک تأخیر کوتاه داشته باشید.
مثلا میتوانید از ۱ تا ۲۰ بشمارید و نفس عمیق نیز بکشید تا در شما آرامش ایجاد شود. اگر حس کردید هنوز نمیتوانید تصمیم درست بگیرید بیشتر به خود فرصت دهید، ۲۰ ثانیه دیگر صبر کنید، تا کاملا بر خود مسلط شوید.
با کنترل خشم به وسیله این روش شما عقل و منطق را جایگزین تصمیم احساسی کرده و فشار روانی را از بین میبرید. تصمیم احساسی معمولا باعث میشود، بعدا به خود بگویید ای کاش فلان حرف را نمیزدم یا فلان کار را نمیکردم و…
۲. هنگام بروز خشم به دیگران توهین نکنید
اگر بگویید: من از تو متنفرم و… بار روانی شدیدی را به دیگران وارد میکنید، که باعث میشود دیگران از ما دور شوند و باعث بروز عصبانیت بیشتری در شما شود. پل های پشت سر را خراب نکنیم، یعنی با زدن یکحرف، کاری نکنیم که نتوانیم بعدها عذرخواهی کنیم یا صحبتی با آن فرد داشته باشیم و…
با گفتن بعضی حرفها و مباحث، باعث میشوید که پلهای پشت سرتان خراب شود و وقتی برای جبران به سمتش میروید، با خودتان میگویید: وای، من همچنین کاری کردم؟ دیگه روم نمیشه برم معذرت خواهی کنم.
و حالا شما باید مبارزه دیگری را با غرور خودتان شروع کنید که باعث بدتر شدن موضوع می شود، پس حداقل فشار اضافی برای خودتان ایجاد نکنید.
۳. عبارتهای آرام بخش در کنترل خشم
سعی کنید وقتی عصبانی میشوید، این عبارتهای آرام بخش را با خودتان تکرار کنید و یا در ذهن خودتان به یاد آورید؛ از جمله این عبارتها را میتوان به موارد زیر اشاره کرد
الف) وقتی ناراحت شدید و یک نفر اعصاب شما را خرد کرد، بگویید: (اینهم میگذره، فردای روز یا هفته بعد دیگه از این موضوع یادمون نمییاد).
پس باید در لحظه های حساس و حیاتی این عبارت رو به یاد بیاوریم .
ب) وقتی در خانواده و زندگی شخصی مشکلات متعددی ایجاد شده باید چیکار کنیم؟ باید خودمان را ببازیم؟! باید افسرده و غمگین شویم؟!
خیر، فقط باید یک نکته را به یاد داشتهباشید، که آیا این آخر دنیاست؟
نه، آخر دنیا، این نیست، اصلا آخر دنیا، اینگونه نیست و یا این مشکل مگر آخر دنیاست و دنیا با این مشکل تمام شد؟!
و به خود خواهید گفت: که نه، اینجور نیست و تو میتونی.
و بسیاری از تجربههای واقعی که در کانال خانم گل (کانال آموزشی ما در روبیکا) قرار دارند، نمونههای عینی هستند که خودتان میبینید؛ تجربههایی که نمایانگر سختیها و اذیت شدنهایی هستند که پشت سر گذاشته شدهاند و فرد توانسته به موفقیت برسد.
نمونههای فراوانی وجود دارد و ما باید از آنها درس بگیریم و با خودمان بگوییم: این آخر دنیا نیست و من باید در زندگی خودم پیشرفت کنم.
ج) سومین عبارت، پناه بردن به خداست، خیلی از این عصبانیتها و آزار و اذیتها از جانب شیطان هستند، که از طرق وسوسههای مختلف، که شاید جنی باشند، هستند، یا ممکن است این آذار و اذیت ها، انسی باشند که ممکن است، افراد مختلفی باشند که با حرفها و سخنانشان میخواهند ما را وادار به عصبانیت و ناراحتی با فردی کنند.
حال باید برای کنترل خشم در اینجا، به خداوند پناه ببرید و لحظهای فکر کنید که، زندگی من و تمام وجودم از آن کیست؟ و در زندگی برای چه کسی کار میکنم؟ برای مردم، یا برای خودم که انسان موفقتری باشم و بعد خودم را به خدا عرضه کنم؟
۴. یادآوری خوبیهای طرف مقابل
وقتی با کسی به مشکل میخورید، فقط بدیها و غمهای طرف مقابل را به یاد نیاورید؛ بلکه خوبیها و خصوصیات خوب طرف مقابل را هم به یاد داشته باشید.
یکی از پیشنهادهایی که در جلسات مشاورهای بیان میکنم، این است که، خانم و آقا خوبیهای همسرشان را بنویسند و همچنین نوجوانها و حتی جوانها که همین کار را در مورد دوست خودشان انجام دهند،
این کار باعث میشود که اگر ناراحتی پیش بیاید، شما به سراغ این برگهها میروید، آنها را میخوانید و عصبانیت شما کم میشود، زیرا با خودتان میگویید: اگر این بدی را داشت آن خوبی را هم دارد و یا اگر این بدی را دارد قبلا آن خوبی را هم داشت.
پس، حتما اینجا کار از دستش در رفته ، پس من هم در اینجا خوبی کنم، تا او هم خوبیهای خودش را بروز دهد، نه بدیهایش را. متاسفانه، وقتی خانمها گاهی اوقات به این نکته دقت ندارند و مغز ما منفیگرا میشود، به تبعیت، فکر ما هم افکار منفی را برای ما آشکار میکند
و ما باید بعضی افکار را در مرحلهای کنترل کنیم، وگرنه ممکن است برای ما ویرانگر باشند، مانند اینکه:
او فقط بلد است به من گیر بدهد، اما هیچگاه، خوبیهای طرف در ذهنمان نقش نمیبندد، چرا که ذهنمان را منفی بافتهایم. پس، باید ذهنمان را از افکار منفی پاک کنیم، که میتوان با راز و نیاز با خدا، این کار را انجام داد و حتما چندی بعد نتایج آنرا خواهید دید.[irp]
۵. از خودمان دو سوال را بپرسیم
اینکه، آیا طرف مقابل عمدا این کار اشتباه را انجام داد؟ و آیا او فکر میکرد که نتیجه کار او، اینقدر بد شود که شما ناراحت شوید؟
اگر بتوانید به خوبی به این دو سؤال پاسخ دهید، گام بلندی در مسیر کنترل خشم برداشتهاید.
این دو سؤال از اهمیت بالایی برخوردارند چرا که میتوانند بصورت کامل دید شما را نسبت به اتفاقی که افتاده عوض کنند.
مثلا وقتی همسرتان از شما میپرسد: دیگه نمیریم خونه مامانت؟ ممکن است که شما برداشتهای مختلفی داشته باشید؛ مثلا اینکه همسرتان دارد به شما تیکه میاندازد، یا این که میخواهد اعصاب شما را به هم بریزد، یا این که واقعا برایش سوال پیش آمده.
در درجه اول باید از خودمان بپرسیم که آیا فرد مقابل این کار را عمدا انجام داده یا عمدی نبوده؟
و سوال دیگری که باید از خود بپرسیم، این است که آیا همسر من میدانست که اگر این سوال را از من بپرسد، ممکن است که من ناراحت شوم یا نه؟
بیشتر وقتها جواب این سوالها منفی است، اما به علت اینکه بعضی وقتها شیطان ذهن ما را مریض میکند، ما نمیتوانیم درست فکر کنیم و تصمیم بگیریم، پس ما این دو سوال را از خود پرسیدیم تا بتوانیم ذهنمان را منطقی کنیم و درست تصمیم بگیریم.
۶. در هنگام بروز مشکل با خودمان فکر کنیم که آیا امروز، آخرین روز زندگی ماست؟
فکر کنید و ببینید اگر همین امروز آخرین روز زندگیتان باشد با دیگران چگونه برخورد میکنید، دوست دارید چه خاطره و حالت رفتاری از شما در ذهن فرد مقابلتان بماند؟
یک انسان مهربان و خوشرفتار یا یک انسان پرخاشگر ، زودجوش و عصبی؟ قطعا اگر بدانیم امروز، روز آخر زندگی ماست، سعی میکنیم با دیگران مهربانتر از همیشه باشیم.
۷. تکنیک عدم همسانی
همسانی یعنی این که وقتی فردی به ما بدی میکند، ما هم بخواهیم با بدی جواب او را بدهیم و او را هم ناراحت کنیم، در اینجاست که ما باید از تکنیک عدم همسانی استفاده کنیم، یعنی این که ما خودمان را با طرف مقابل یکی ندانیم، مثلا اگر او انسان پرخاشگر، بی ادب و بد دهن است، ما نباید مثل او رفتار کنیم و رفتاری از خود نشان دهیم که دیگران ما را هم فردی بی ادب ببینند،
ما باید خودمان را جای او بگذاریم و بگوییم که آیا دوست داریم دیگران ما را قضاوت کنند؟ قطعا این طور نیست. به این نکته توجه کنید، که ما باید موارد ذکر شده را یکی پس از دیگری انجام دهیم و مدام آنها را برای خودمان تکرار کنیم تا ملکه ذهنمان شوند.
۸. تکنیک بسیار مهمی که گاهی اوقات آنرا فراموش میکنیم، به خدا فکر کردن!!!
بله، ما دقیقا این تکنیک بسیار مهم را کنار میگذاریم و به آن توجه نمیکنیم. در مواقعی که از طرف مقابل، رفتار بدی میبینیم، میتوانیم به خاطر خداوند و به خاطر گل روی او، رفتار طرف مقابل را ببخشیم و با خوبی جواب آن فرد را بدهیم و به خدا بگوییم که، این به خاطر تو بود.
ما این کار را به خاطر کسی که منبع بخشندگی و مهربانی است انجام دادیم و فکر کنید که او چگونه جواب ما را در آینده و در جایی که گیر کردهایم خواهد داد. ما هر نوع انرژی به کائنات بدهیم دقیقا همان را دریافت خواهیم کرد، اما در درجه اول باید ظرفیت خودمان را زیاد کنیم تا بتوانیم از این انرژی استفاده کنیم و این انرژی را درک و حفظ کنیم،
مانند کامپیوتری که اگر بخواهیم نرم افزار سنگینی روی آن نصب کنیم، نیاز به پردازنده و رام قویتری داریم.
و در آخر یادمان باشد که شهامت فردی که میبخشد، از فردی که نمیبخشد و بدرفتاری میکند بیشتر است.