فهرست محتوای مقاله
مفهوم عشق را باید از زبان عاشق واقعی شناخت
یکی از نکاتی که برای ما مشکل ایجاد میکند و یک مشکل فکری به حساب میآید، همین عشق و عاشقی است؛ یعنی تفکر ما در مورد مفهوم عشق ، تفکر غلطی است؛ فکر میکنیم ما باید عاشق طرف باشیم و آن طرف هم عاشق ما و چون مفهوم درست عشق رو متوجه نشدهایم فکر میکنیم عاشقی یعنی یکسره پاچهخوار طرف مقابل بودن.
مثلا طرف اومده به من میگوید: من میخوام ازدواج کنم و واقعا عاشق همسرم نیستم این اشکال نداره؟ آیا این مشکلی ایجاد نمی کنه؟
خدایی من نمیدونم این تفکر رو چه کسی در ذهن ما انداخته که باید حتما قبل از ازدواج، ما عاشق همسرمان باشیم و همسرمان عاشق ما، همدیگر را باید کامل شناخته باشیم و بالاخره باید دلداده هم دیگر باشیم.
یکی از عوامل طلاق همین تفکر غلط ما نسبت به مفهوم درست عشق است. طبق آمارهای جهانی در سال ۲۰۱۷، ۲۲ درصد ازدواج ها در ایران منجر به طلاق شده است، این خیلی افتضاح است؛ مخصوصا زمانی ناراحتکنندهتر می شود که متوجه میشویم که اکثر این ازدواجها به سال اول و دوم نرسیده به طلاق میانجامد؛ چون پیش زمینه هندی داشتند.
منظورم همون فیلم هندیه و عشق و عاشقی های عجیب و غریب که خودشان هم متوجه نمیشوند، که واقعا مفهوم عشق که انقدر از آن برای خودم صحبت میکنم واقعا چیه آیا درسته یا غلط یا چه مقدار باید آن را ملاک قرار بدهم.
یعنی با یک فضای عشق و عاشقی وارد زندگی شدند و یک سری تفکراتی رو در مورد مفهوم عشق از فیلمها و بعضی رمانها در ذهن خودشون ایجاد کردند، بعد هم که وارد زندگی میشوند، خیلی چیزها سرد و سخت میشود و دیگر آن حالت قبلی نیست و اینها هم انتظار دارند همیشه آن حالت قبلی باشد، همیشه آن عشق و حال و احترامات قبل باشد و نیست، پس به مشکل برمیخورند و طلاق میگیرند.
مثلا یک روز اقایی به خانه میرود و خانمش تحویلش نمیگیرد؛ میگوید چرا تحویلم نمیگیری؟ میگه سرم درد میکنه، حال ندارم، آقا میگه یعنی عاشق من نیستی؟ تو به عشقمون خیانت کردی؟ تو من رو دیدی و پاچه خواری نکردی؟ آی مامان آی بابا چکار کنم؟ این گفته بود عاشق منه!!! گفته بودن عاشق بدون معشوق که نفس نمیکشه!! و یکسری تفکرات عجیبی که به خاطر شناخت غلط از مفهوم عشق در ذهن ما ایجاد شده.
مفهوم عشق از مجاز تا واقعیت
ول کنید این تفکرات رو!! این تفکرات تخریب گر روابط ما هستند. این گفته بود عاشق منه یعنی چی؟ اصلا مفهوم درست عشق چیه؟ اون بنده خدا اوایل ازدواج بالاخره یک حس و حالهایی، یک حرفهایی، یک چیزهایی گفته، خب طبیعیه که آدم بعد از مدتی یکم سرد و خسته میشه، اما زمانی که شما تعریف غلطی از مفهوم عشق در ذهنت باشد، باعث معزل در زندگی شما میشود.
ما تعریفی صحیحی در مورد مفهوم عشق و عاشقی در ذهنمان نیست و معمولا تعاریف رایج را از جاهایی مثل فیلم ها، کتاب های رمان و کلیپها و مطالب فضاهای اجتماعی آموختیم و به صورت ناخودآگاه این تعریفها در مورد مفهوم عشق را در ذهن ما قرار دادند که در این موضوع من در صوت آموزشی “افکار ما از کجا میآید و چی میشه؟؟” توضیح دادم.
آیا عشق یعنی اینکه یکسره تا پیری در کنار هم باشیم و یکسره به هم عشق بورزیم و… آقا راحت بهتون بگم همچنین چیزی خیلی بعیده!!
بالاتر مثال عشق عجیب از آقا گفتم حالا مثال از خانم بگم
برای مثال خانمی که این مفهوم رایج عشق در ذهن او وجود داره همیشه فکر میکنه ماه عسله، مثلا میگه وای امروز حال ندارم غذا درست کنم!! فکر میکنه مثل روز های اول آشنایی یا ازدواجه، الان مرد میگه: بمیرم برات عزیزم، چی میخوری تا الان برم برات از بیرون بخرم؟؟
اینطوریه واقعا؟؟ نه بابا خودمون تصدیق میکنیم از این خبرا نیست. اتفاقا میگه بیخود میکنی؛ بعد خانوم میگه تو بیخود میکنی و دعوا درست میشه و در نهایت ممکنه همین چیز کوچک ما رو تا طلاق پیش ببره.
مفهوم عشق در ادبیات ما چیه پس؟
عشق و عاشقی که ما در ادبیاتمان میخوانیم، اصلا در زندگی زناشویی به این شکل، معنا پیدا نمیکند.
نمونهای برایتان بیان میکنم از حافظ:
به تیغم گر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زند منت پذیرم
این کجا اتفاق میافته؟ در زندگی زناشویی قابل فهم است؟ آیا میتوان بین رابطه زناشویی این نوع عشق را در نظر بگیریم؟ مثلا یک آقایی را بیاوریم جلوی خانمی که میخواهد با او ازدواج کند، و میگوید من عاشق او هستم، یک تیغ برداریم و بخواهیم سرش را ببریم. میگه آقا چکار میخوای بکنی؟ میگیم هیچی میخوایم برای خانم، سرت را ببریم!! میگه برو بابا!! میگیم مگه تو عاشقش نبودی؟ میگه ول کن عشق چیه؟
به تیغم گر کشد دستش نگیرم؟ خب دستش نگیر دیگه بزار بکشه تو رو. اصلا یک همچین حرفهایی نیست! اصلا مفهوم درست عشق در این رابطههای عادی بین انسان ها ایجاد نمیشه، مطمئن باشید.
حال نمیخواهم بگویم کجا ایجاد میشود و کجا ایجاد نمیشود! چون خودش یک بحث جدا میطلبه و البته خودتون میتونید تحقیق کنید و متوجه شوید، من در این بحث دارم دو دوتا چهار تا میکنم. خودتان فکر کنید، این چیزی که به ما در کتابهای ادبیات مثل حافظ و… میگن اصلا در روابط زناشویی و زمینی امکان نداره.
نمونهای دیگر از کتاب شهریار در رابطه با عشق بیان کنم، میگوید:
گر از درت برانی ورنزد خود بخوانی
روکن به هرکه خواهی گل پشت و رو ندارد
خب این شعر رو اگر بخواهیم در زندگی زناشویی معنا کنیم یعنی یک خانمی میتونه به شوهر خودش بگوید: آقا ببین چقدر لذت بردیم زمانی که میخواستیم با هم ازدواج کنیم، چه رابطه خوبی داشتیم! چه حس و حال هایی داشتیم! این طرف و آنطرف میرفتیم!! آقا هم میگوید آره خیلی خوب بود. اجازه میدی من برم این حس و حال رو با دیگری هم تجربه کنم؟
اون آقا چی میگه به نظرتون جز اینه که میگه: یعنی چی؟ مسخره کردی ما رو؟
دقت کنید دوستان به شعر:
گر از درت برانی ورنزد خود بخوانی
روکن به هرکه خواهی گل پشت و رو ندارد
خودتونم دارید می گویید ول کن این شعر هارو، چی میگه این؟!
توجه میکنید، چه مفهوم عشقی برای خودمان ایجاد کردیم و اسمش رو گذاشتیم عشق و بخاطرش توقعات خودمون رو بالا بردیم و به زندگی خودمان، آسیب زدیم و باعث شدیم که روابط ما سرد و خراب شود، و از آخر ما را به طلاق برساند.
نکته آخر بحث من این که مفهوم عشق آن چیزی نیست که در ذهن خودمان ایجاد کردیم، و باعث شده توقعاتمان بالا برود.
لطفا یک تجدید نظر در تفکر خودتون نسبت به عشق و خواستههای خودتان بکنید و توقعات خودتان را پائین بیاورید و درست درمورد این مسئله فکر کنید تا بتوانید زندگی زیباتری را در کنار همسر خود داشته باشید. موفق و پیروز باشید.